سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان آن بود که گنهکار آن را خوار بشمرد . [نهج البلاغه]

غروب خورشید

Powerd by: Parsiblog ® team.
کاشکی میدونستی(پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 2:0 عصر )

کاشکی میدونستی چقدر دوست دارم


کاشکی میدونستی نمیتونم بدون تو زندگی کنم


کاشکی میدونستی گلوی من گیرت


کاشکی میدونستی من وتو میتونیم ما شیم


کاشکی میدونستی من میمیرم واسه اشکات


کاشکی میدونستی من جونم بسته به جونت


کاشکی میدونستی از وقتی رفتی من مردم درحالی که هنوز نفس میکشم


کاشکی میدونستی هردم وهر لحظه من به یاد صدا ونگات اتیش میگیرم


کاشکی میدونستی دوست دارم


کاشکی میدونستی که هرشب بی تو قلب من میگیره تهدیدم


میکنه که بی تومیمیرم



کاشکی میدونستی میدونستی این دل شکسته


پای چشات نشسته


کاشکی میدونستی بی کسی یعنی چی


کاشکی میدونستی اوارگی یعنی چی


کاشکی میدونستی من منهای تو برابر دیونگی


کاشکی میدونستی من بی تو تو بی من .....

کاشکی میدونستی


» افتاب
»» نظرات دیگران ( نظر)

اولین درغ عاشقانه(پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 1:54 عصر )

 

به نام تک ستاره اسمان عشق

سلام

سلامی به طولانی بودن شب یلد.

سلام به زیبایی بهار زیبا.

سلام به جوش و خروش ابهای پر طلاتم خزر.

سلامی به بلندی کوههای و درختان سر و چنار.

انگار روزهای من دیگر روز نیست و هر ثانیه هزار سال میگذرد.

خوب روزی که تو اغازش نباشی روزی بی خورشید و شبی بی ستاره است.

تمام فکر و ذکر من تو هستی و تورا با تمام وجود میپرستم.

نمیدانم غصه عشق خود را از کجا برای توای عزیزتر از جانم شروع کنم.

هر وقت تو را میبینم:

دست و پایم شروع به لرزیدن میکنند.خیس عرق میشوم.قلبم تندتند می تپد.

وانگار نای حرف زدن ندارم.صورتم به سرخی میگراید و چشمایم جز تو کسی را نمیبیند.

دیگر چیزی جز صدای تو را نمیشنوم.وهیچ وقت نمیتوانم به تو بگویم دوستت دارم؟

دوست دارم به من بگی با این دل که اثیر عشق بی انتهای تو شده چکارکنم؟

همیشه ارزو دارم که اثیرو زندانی قلب تو باش پس در کنارم باش تا اخرین لحظه.

زندگی یعنی عشق

عشق یعنی وفاداری

وفاداری یعنی با هم بودن


» افتاب
»» نظرات دیگران ( نظر)

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های وبلاگ
همیشه
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 5 بازدید
بازدیدهای دیروز: 2 بازدید
مجموع بازدیدها: 11561 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

غروب خورشید
افتاب
سلام سلام خود را روی برگ برگ درختان گیلاس نوشته و بر بالین پرستوهای مهاجر میبندم و برای تو میبندم و برای تو ای عزیز از جانم میفستم. سلام این عاشق دل شکسته را پذیرا باش. یه حرف روی دلم مانده که دفعه میبینمت میخواهم بگم نمیتوانم و دلم گرفته و یاد کلمه دوستت... را برای من تدائی میکنم. چند رو است که صدای عشق را در گوشم حس می کنم. به خدا ... به خدا... دوستت دارم. تو تنها کسی هستی که به اون اعتماد کردم و راز این عاشق را برای او باز کردم . اگه بگی دوست ندارم میرم میرم تواوج غربت و تنهای خودم بمیرم عشق ابدی من شادمهره واهنگ مورد علاقه من دست تو تو دست من بود دلت اما جای دیگه تو خودت خبر نداری اما چشمات اینو میگه ...
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «
 
<*Time1 مدیا پلیر WeblogSubject*>